دفتر حسن

ساخت وبلاگ

اي دفتر حسن ترا فهرست خط و خال ها

تفصيل ها پنهان شده در پرده اجمال ها

آتش فروز قهر تو، آيينه دار لطف تو

هم مغرب ادبارها، هم مشرق اقبال ها

پيشاني عفو ترا پرچين نسازد جرم ما

آيينه کي بر هم خورد از زشتي تمثالها؟

سهل است اگر بال و پري نقصان اين پروانه شد

کان شمع سامان مي دهد از شعله زرين بال ها

با عقل گشتم همسفر يک کوچه راه از بي کسي

شد ريشه ريشه دامنم از خار استدلال ها

هر شب کواکب کم کنند از روزي ما پاره اي

هر روز گردد تنگتر سوراخ اين غربال ها

حيران اطوار خودم، درمانده کار خودم

هر لحظه دارم نيتي چون قرعه رمال ها

هر چند صائب مي روم سامان نوميدي کنم

زلفش به دستم مي دهد سر رشته آمال ها

یادی کنیم از روزگار خوش دانشجویی مان و همکلاسی جذابی که این غزل رو کنفرانس دادن...و این بیت آخری که منو یاد بیت سعدی جان انداخته :

سعدی چو جورش می بری نزدیک او دیگر مرو 

ای بی بصر من می روم ، او می کشد قلاب را 

مسافر مهتاب...
ما را در سایت مسافر مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanoooooosa بازدید : 124 تاريخ : چهارشنبه 16 مهر 1399 ساعت: 21:26