خستهام و سرم هم حسابی از بعد از ظهر درد گرفته توی رختخواب از شبیخون افکار آشفته یا پلیدم بود که گذر خواب بر چشمان به راه مانده من نیفتاد و من عزم آشپزخانه کردم قیمه بار گذاشتم و یک دو سیبی هم به کام کشیدم به علت مغشوش بودن زمانه بحران کرونا به اضافه بحران های زندگانی فردیم و پریشان خوابی روند حافظه رو به زوال است و این جای همت دارد درواقع الآن آمدم تا برای رو به راهی خواب مطلب بخوانم دستم رفت به نوشتن حال و قالم...
تند و تند فیلم دیده ام این روزها و همه اش را فرستادم در ضمیر نا خودآگاهم....شب خوش
مسافر مهتاب...برچسب : نویسنده : fanoooooosa بازدید : 109