آنچنان روی دست زندگی مانده ام که حتی خواب هم مرا نمی برد

ساخت وبلاگ

خسته‌ام و سرم هم حسابی از بعد از ظهر درد گرفته توی رختخواب از شبیخون افکار آشفته یا پلیدم بود که گذر خواب بر چشمان به راه مانده من نیفتاد و من عزم آشپزخانه کردم قیمه بار گذاشتم و یک دو سیبی هم به کام کشیدم به علت مغشوش بودن زمانه بحران کرونا  به اضافه بحران های زندگانی فردیم و پریشان خوابی  روند حافظه رو به زوال است و این جای همت دارد  درواقع الآن آمدم تا برای رو به راهی خواب مطلب بخوانم  دستم رفت به نوشتن حال و قالم...

تند و تند فیلم دیده ام این روزها و همه اش را فرستادم در ضمیر نا خودآگاهم....شب خوش

مسافر مهتاب...
ما را در سایت مسافر مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanoooooosa بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 6:36