سه شنبه شگفت انگیز

ساخت وبلاگ

به جای همه برنامه های بحث برانگیزی که برای بعد از ظهر های سه شنبه داشتم، ماندم در آشپزخانه و یه ماکارونی توپ با رب دست ساز کدبانو برای فرهام جان و همسری طبخ نمودم و ظرف ها را شستم...عجیب است چه احساس لذت بخشی دارد زن بی عیب و نقص خانه بودن مدام دارد سیاهی و ظلمت را چنگ می زند و با یک حضور شش ریشتری هوای دلگیر خانه را می زداید...جایش عشق هو می کند توی خانه ... فرهام هم مشعوف ساخت ساز است و دارد یک پارکینگ مدرن با درب الکترونیکی درست می کند و هر چند دقیقه توضیحات مربوط به صندوق ، ربات ها و طبقات را در گوش من هیجی می کند کودک من چه خوب می داند مهندس بودن یک صفت است و شاید بسته به ذات ، می گوید مامان من یه مهندسم چون می تونم همه چیز بسازم ! این بساز و بشکاف یک ژن قدرتمند است که به واسطه من از پدر بزرگش به ارث برده ، پدر شگفت انگیز من عشقش که می کشید موتور ماشینش را دیزلی می کرد یا وقتی دلش را می زد می رفت دوباره موتور ماشین را پیاده می کرد بنزین سوز اش میکرد وقتی که نفت از سر سفره مردم غیب میشد آبگرم کن خانه می شد گازوئیلی یادش بخیر شبهای که فیلم خوب داشت و برق میرفت برق از ماشین می آمد توی تلوزیون خلاصه از همه این کارهای پیچیده همیشه آقا جمالی سردر میاورد ...و من وارث این ژن شگفت انگیزم ،به اصطلاح این زمانی ها مهندسی معکوس!...در من به صورت خیلی خفیف زندگی می کند ... و بماند استعداد های عجیب وغریب را به تنهایی پروردن موجبات سردرگمی های فراوان است ...

مسافر مهتاب...
ما را در سایت مسافر مهتاب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fanoooooosa بازدید : 109 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37